9 ماه عاشقی با توو

سونوی غربالگری

1393/1/26 20:16
نویسنده : مادر
265 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام  عشخ مامان..حالت چطوره ..احوالت چظوره اون تو خوش میگدره....با این شیطنتایی که شما میکنی معلومه که حسابی جات گرم و نرمه فدات بشم...

جان مامان ببخش که من دیر به دیر میام وبلاگت ...آخه مامانت زیاد حالش خوب نیست  همش ویار سنگین داره...ولی همشون فدای یه تار موی گل پسرم.....بعلههههههههههههههه گل پسرم تاج سرم.....پریروز من و بابایی فهمیدیم که شما آقا پسری ناز مامان.....

جونم برات بگه از روزی که من و بابایی قرار شد با هم بریم آزمایشگاه پارسه برای انجام آزمایش غربالگری مرحله اول...روز یکشنبه ساعت 3 وقت داشتیم...ظهر که بابایی اومد خونه به دلیل اینکه من و گل پسری بی حد و اندازه گشنه بودیم اول ناهارمون رو با هم زدیم تو رگ و بعد هم راه افتادیم..زبانکده محصل.ساعت 3 رسیدیم اونجا بعد از انجام مراحل کار رفتیم پشت در اتاق سونو منتظر نشستیم تا نوبتمون بشه ..در این فاصله هم بابایی کلی شکلات و شیرینی برام گرفته بود تا من بخورم .تا شما حسابی ورجه وورجه کنی و تا بتونیم ازتون عکس برداری کنیم..جند تا خانوم جاوتر از ما رفتن تو رفتن خانوما تو اتاق سونو همانا و شنیدن صدای قلب کودک همانا...خیلی جالب و البته دلنشین بود ....صدای قلب کودکی در وجود یک انسان دیگری در حال رشد بود...اون لحظه دعا کردم خدا شنیدن این صدا رو قسمت همه ی دوستدارانش بکنه و البته ماهم بریم وبرای اولین بار صدای قلب جوجمون رو بشنویم...تا اینکه نوبت ما رسید ..کم کم استرس گرفتم بابایی هم اومد با هامون...دراز کشیدم  آقای سونوگراف هم با دقت پروپ رو رو شکمم حرکت میداد من هم شما رو تو دستگاه جلو رو میدم قربون صدقه ات میرفتم....فدای اون دست و پاو شکم نانازت بشم...که یه لحظه آروم و قرار نداشتی همش در حال شیظنت بودی وحرکت میکردی... نذاشتی آقای دکتر یه عکس خوب و مجلسی ازت بندازه...تا اینکه دکتر بهم گفت برم بیرون بشینم تا بچه آروم بشه...اولش نگران شدم ولی دکتر گفت که چیزه خاصی نیست و شما خیلی شیطون تشریف دارین ...زبانکده محصل.ما هم بعد چند تا مریض رفتیم تو ...این بار دیگه پسمل خوبی شده بودی و خیلی مودب یه جا نشستی و ژستای محختلف گرفتی آقای دکتر هم خیلی ازت تعریف کرد...ودر آخر هم گفت  که شما یه گل پسری .....زبانکده محصل

الهی فدای یه دونه پسرم بشم من...بابایی هم خیلی دوت داره و هروز داره برات ترانه و شعرای قشنگ میخونه ...پسملی قول بده مامانی رو اذیت نکنی  و پسمل خوبی  باشی زود زود بیای  خونمون.....اینجا همه بی صبرانه منتظر اومدنتن.... فدای دس تو پای نازت برم که هی دست دست میکردی ....بووووووووووووووووس

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)