9 ماه عاشقی با توو

آمدی و خدا خواست که کودکم باشی...

1392/11/30 11:11
نویسنده : مادر
1,689 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام عزیز دلم..سلام نفسم..همه کسم..عمرم...خوش اومدی ..به دل مامانی....

مرسی از اینکه مامانی رو خیلی منتظر نذاشتی زوددی اومدی تا بشی تموم دنیای مامان و بابات....قربونت بشم من....

روزی که این وبلاگ رو زدم تازه وقت دکتر گرفته بودم. از اون روز تا الان خیلی اتفاقات افتاده که همشون به لطف خدا خوب بودن...و همه چی رو برا ی اومدن شوما فراهم کردن....

اون روز با هم قرار گذاشتیم تا کسی ازاینجا خبر نداشته باشه فقط من و شما بلد باشیم..ولی از امروز به بعد با افتخار اعلام میکنیم که به  خانه ی مجازی کنجد و مادرش خوش اومدید....

عمر مادر  میخوام از روزی بگم که فهمیدم شما اومدی تو دل مامانی....

من از روز بعد از تخمک گذاری زیر دلم درد میکرد و تیر میکشید و سینه هام دردناک و بزرگ شده بودن..و تقریبا خیلی علایم داشتم ولی از اونجایی که ماه اول اقدام بودیم فکر نمیکردم که علایم بارداری باشن و فکر میکردم طبیعی هست تا روز 30 پری.که حالت تهوع هم اضافه شد..ولی از گذاشتن بی بی چک میترسیدم...که خدای نکرده منفی بشه...قرار بود شنبه 326 بهمن 92 پری بشم ولی نمیشدم و هر لحطه فکر میکردم که الان پری میاد...تا اینکه با اصرار خاله های نی نی سایتی  و پشتیبانی بابایی یه بی بی چک گذاشتم....

با سلام و صلوات وارد دستشویی شدم

چشمامو بسته بودم . بلند بلند سوره حمد و توحید و میخوندم. یک دقیقه بود ولی یک عمر استرس و اضطراب همراه داشت.....که یک آن چشممو بازکردم و دیدم بعععععععععععععععععععععععععععلهههههه...دوتا خط کاملا واضخ افتاده...دیگه هیچی نمیدیدمم..دستام میلرزید صدام درنمیومد....با لکنت زبون بابایی رو صدا زدم دیگه نایی تو پاهام نبود همونجا نشستم گریه میکردم  و بلند بلند خدارو شکر میکردم..بابایتم خیلی خوشحال بود و اشک میریخت....وبرای اومدنت نماز شکر خوندیم

واین هم گواه اومدنت.....دلیل آمدن قلب

تا فردا صبح صبرکردیم ...صبح وقت اذان بیدار شدم  برای اطمینان یه بی بی دیگه گذاشتم و اونهم مثبت بود...نماز صبح خوندم و آماده شدیم به اتفاق بابایی رفتیم ازمایشگاه....ازمایش دادیم....پفتن جوابش ساعت 4بعدازظهر میاد ولی من دل تو دلم نبود گفتم اورژانسی بدین گفتن ساعت 11 آماده است...

مامانی تا ساعت 11 هزار ساعت گذشت ...بعد که جواب رو گرفتیم متصدی آزمایشگاه گفت..مبارک باشه....بتا هم 305.7 بود...هوررررررررررررررررررررررررررراااااواینگونه بود که مامامان و بابای یه نی نی ناز شده بودیم....و در سومین سالگرد عقدمون خداوند بهترین کادو عمرمون رو بهمون داد و ما سه نفره شدیم...قلب

شب با بابایی  رفتیم خونه مامان من..یه کیک خریدیم روشم شمع 3 گذاشتیم ....هم به مناسبت سالگرد عقد هم مناسبت 3 نفره شدنمون....مامان و بابا کلی خوشحال شدن و تبریک گفتن.....

مامانی شما الان هفته 5 هستی ..لدفا سفت به شکم مامانی بچسب ...نی نی خوبی باش ووو9 ماه دیگه سالم بیا بغل مامانی..ووووووووووووووی فدات بشم من....بووووووووووووووووووووووووووس

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

نی نی شیطون
30 بهمن 92 6:04
سلام عالی بود به وبلاگ کوچیک من هم سری بزنید ▒)(▒)_______███☼███____(▒)(▒) (▒)(█)(▒)__ ███_☼██████ _(▒)(▒)___██____████████ _________██____███▒▒▄▒▒.... __________██____█▒▒▒▒▒▒... ___________██____ █▒▒▒♥___(▒)(▒) ____________██_____▒▒____(▒)(█)(▒) __________ __██____▒▒______(▒(▒) _____________██__▓▓▒▓_______█ ________██__██ ▓▓▓▒▒▒▓____█ _(▒)(▒)___███_ ▓▓_▓▓▓▓▓___█ (▒)(█)(▒)______▓▓__▓▓▓▓▓___█ _(▒)(▒)_____ _▓▓__▓▓▓▓▓___█___█ ___________ ▓▓___▓▓▓▓_▓___█_█ __________ ▓▓___▓▓▓▓__▓▓__█ _________ ▓▓___███☼█__▓▓__█ ___♥▒▒♥▒♥▒♥▒♥▒♥▒♥▒♥ __▓▓_█ ___ ♥▒♥▒▒♥▒♥▒♥▒♥▒▒♥▒♥__▒▒▒ ____ ♥▒♥▒▒♥▒♥▒♥▒▒♥▒▒♥▒____█ ______ ♥▒▒♥▒♥▒♥▒♥▒♥▒▒♥▒♥__█ ________♥▒▒♥▒▒♥▒♥▒▒♥▒▒♥▒♥ ___________♥▒♥▒▒♥▒▒♥▒▒♥▒▒♥▒ _______________▓▓_▓▓ _(▒)(▒)_________▓▓_▓▓ (▒)(█)(▒)_______▓▓_▓▓ _(▒)(▒)_________▓▓_▓▓ _______________▓▓_▓▓ _______________▓▓▓▓ _______________▓▓▓ ______█████████ ________██____██ ______█☼█____██ ______█_______██ ______________█☼█
زهرا 1367
30 بهمن 92 12:41
واااااای نفس جان چه رمانتیک..اشکم دراومد یادروزی که خودم رفتم از افتادم...ولی خدانخواست وبرام نموند انشالا به سلامتی وخوشی این دوران روبگذرونی وسالم نینیتوبغل کنی...واسه منم دعاکن... فداتتتتتت
مادر
پاسخ
فدات بشممممممم زهرا جونی الهی بمیرم....ایشالله این بار میاد و برا همیشه کنارت میونه برام دعا کن که نی نی سالم بمونه....