9 ماه عاشقی با توو

بدون عنوان

1392/2/30 19:43
نویسنده : مادر
155 بازدید
اشتراک گذاری

قند عسلم ...

من و باباییت الان 1 سال و هشت ماهه که با هم ازدواج کردیم....انشالله اگه خدا بخواد تو دومین سالگرد ازدواجمین  برا اومدنت اقدام میکنیم...

من و بابایی زندگیه دونفره ی خوبی رو با هم داریم...ما عاشق همدیگه ایم...مطمئنیم با اومدن تو تو زدندگیمون عشقمون محکمتر و پر شورتر خواهد شد...

مامانی به قربونت بره...الان که دارم برات مینویسم اصلا نمیدونم جنسیتت چیه....شاید یه مرد  پر زوری...

شایدم یه خانوم طلا...شایدم هردو..یعنی دوقلویید...آخه شما یه عمع داری که یه دوقلو داره...به اسم پرهام و رهام. که الان 1 سال و هفت ماهشونه.....

یه دختر عمه هم داری به نام سارینا. که 4 سالشه...

شما عمو نداری ولی عوضش 4 تا عمه دارین...شما تک نوه ی پسری میشه عسیسم..

از طرف مادری هم شما یه خان دایی دارین که الان 17 سالشونه ..

و یه خاله خان باجی که اونم مثل شما خیلی گوگولیه...آره عسیسم شما یه خاله ی کوچولو داری که الان 3 و نیمش هست...مطمینم هر وقت اومدی پیشمون باهاش بازی میکنی جیگر مامان...

واین که شما اگه افتخار بدین و بیای تو خانواده ی ما بزرگترین و اولین نوه خونواده ی مامانی میشی...

 

مامانی (مامان من)و بابایی (بابای من) هم شما رو خیلی دوست دارن چون همش سراغتو میگیرن...

حالا بذار بیای با همشون دوست میشی جیگر من...

میبینی عشق کوچک من....هنوز نیومده این همه عاشق داری....قربونت برم....

خوب مادر بگو ببینم از خودت بگو ...الان کجایی...چیکار میکنی...حالت خوبه ...جات اون بالا  خوبه....

سلام مارو به فرشته ها به خدا برسون.....میدونم که اونجا داره بهت خوش میگذره ....مواطب بالهای قشنگت باش مادر.....

غنچه ی زیبای من  کاش میشد زودتر بیای...تا این روزامونو باهم بگذرونیم.....

ولی خوب اول یه سری کارارو باید برای اومدن شما مهیا کنیم ...

عزیز مادر چند شب پیش شب آرزوها بود شب لیلة الرغایب...شبی که بنده ها هر آرزویی که داشته باشن خدای خوبمون برآورده میکنه ...

عزیز مادر من از خدا تو رو آرزو کردم....مطمینم خدا صدامو شنیده ...در آینده ی نه چندان دور ما رو به هم میرسون مادر......

خلاصه که این روزا حسابی هواتو کردم...

زودتر بیا ...بیا..دوست دارم بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان سونیا
30 اردیبهشت 92 20:27
سلام عزیزم نی نیت میاد زندگیت شیرین تر میشه




ممنون گل من ...مرسی که اومدی...




نغمه از تهران
31 اردیبهشت 92 12:14
سلام وبت عالی به منم سر بزن